خلاصه ای از کتاب شفای زندگی " 3"
-جلب محبت :
اگر کودکی دارید که عادت هایش شما را خشمگین می کند ، تضمین می کنم که عادت هایش ، عادت های خود شماست .مشگل را در درون خود حل کنید تا آن ها نیز خود بخود عوض شوند .
. محبت زمانی از راه می رسد که کمتر از هر موقع دیگر انتظارش را داریم و در جستجوی آن نیستیم .
شکار عشق ، هر گز یار درستی را به ارمغان نمی آورد .تنها عطش و بدبختی می آفریند .عشق هیج گاه برون از ما نیست ، درون ماست .
. هر گز اصرار نورزید که عشق بی درنگ بیاید . شاید هنوز آماده آن نیستید یا هنوز آن قدر پرورش نیافته اید که عشقی را که می خواهید به سوی خود جلب کنید .
. صرفا بخاطر بی کسی ، هر کسی را نپذیرید .معیارهای خود را تعیین کنید . چگونه عشقی را می خواهید بسوی خود فراخوانید ؟ از ویژگیهایی که براستی در ارتباط عاشقانه می جوئید ، فهرستی تهیه کنید . این ویژگیها را در خود بپرورانید تا شخصی را بسوی خود بکشانید که صاحب این ویژگی ها باشد .
- وقتی عشق از راه میرسد ، برایش آماده باشید .زمینه را فراهم سازید وآماده باشید تا عشق را بپرورانید . لبریز از مهر و محبت باشید تا دوست داشتنی شوید . با آغوش باز پذیرای عشق باشید .
- اکنون می گذارم که این عشق نمایان شود . این عشق ، قلب و تن و ذهن و آگاهی و هستی ام را لبریز می کند و از جانب من به همه سو ساطع می شود و چندین برابر بیشتر به من باز می گردد .
.هر چه بیشتر محبت می بخشم ، محبت بیشتری دارم که به بخشم .زیرا این خزانه لایتناهی است .
.محبت کردن به من احساس نیکو می بخشد و شادمانی درونم را عیان می کند .من خود را دوست دارم . پس با مهر و محبت از جسمم مراقبت می کنم .
. با مهر و محبت به تنم خوراکی ها و آشامیدنی های سودمند می رسانم و با مهر و محبت به آن جامه می پوشانم و آرایشش می کنم و تنم نیز به شیوه مهر آمیز ، با سلامت و نیروئی درخشان پاسخ می دهد .
. من خود را دوست دارم . از این رو برای خود خانه ای راحت تهیه می کنم .خانه ای که همه نیازهایم را بر می آورد و زندگی در آن برایم لذت بخش است .
من اطاق ها را از طیف عشق لبریز می کنم تا هر کسی که به آن می آید از جمله خودم این عشق را احساس کند و از آن نیرو بگیرد .
. من خود را دوست دارم ، پس در شغلی کار می کنم که براستی از آن لذت ببرم . کاری که از استعدادها و تواناییهای خلاق من بهره ببرد و برای کسانی و همراه با کسانی که دوستشان دارم و دوستم دارند و برای در آمدی نیکو .
. من خودم را دوست دارم و از این رو نسبت به همه مردم به شیوه ای مهر آمیز می اندیشم و رفتار می کنم . زیرا می دانم آنچه از من آشکار می شود ، چندین برابر به خودم باز می گردد .
. من تنها مردمی دوست داشتنی را به جهانم می کشانم . زیرا آن ها بازتاب خودم هستند .
. من خود را دوست دارم . پس گذشته را می بخشم و همه تجربه های گذشته را یکسره رها می کنم و می بینم که آزادم .
. من خود را دوست دارم . پس با دل و جان در "حال "زندگی می کنم و با این آگاهی که آینده ام درخشان و شادمان و ایمن است ،هر لحظه را بخوبی تجربه می کنم .
. من خود را دوست دارم ، زیرا که فرزند محبوب کائناتم و کائنات با مهر و محبت از اکنون تا ابدیت از من مراقبت میکند .
ادامه دارد