عرفان و شعر

کسب معرفت و آگاهی برای رسیدن به آرامش و حضور و احساس بی نیازی از همه چیز و همه کس

عرفان و شعر

کسب معرفت و آگاهی برای رسیدن به آرامش و حضور و احساس بی نیازی از همه چیز و همه کس

مروری بر زندگی عرفا و دانشمندان و دقیق شدن در گفتار و کردار آن ها ، با تاکید بر این حقیقت که تنها از راه علم و دانش نمی شود به حقیقت پی برد و باید عشق هم داشت . عشقی که عبارت از اخلاص و محبت نسبت به خدا و جز او کسی را ندیدن ؛ است .
سرزمین ما بزرگان و دانشمندان و عرفای بسیاری را در دامان خود پرورده است که در جهان نام آور بوده اند . اگر ارسطو با عنوان معلم اول ؛ در یونان می زیسته است ؛ معلم ثانی با نام فارابی و معلم ثالث با نام میرداماد در کشورمان ایران می زیسته اند و مایه افتخار ما ایرانیان بوده اند .
در این وبلاگ ؛ زندگی و آثار ؛ رفتار و کردار آن ها در گذر ایام در حد امکان شرح داده خواهد شد . امید است که مورد قبول علاقمندان قرار گیرد .

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یمن» ثبت شده است

سهروردی/ سرنوشت انسان پس از مرگ

شنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۸، ۰۶:۳۷ ب.ظ

 

سهروردی ، در سال 549 هجری قمری در قریه سهرورد زنجان متولد شد . او به منظور تحصیل علم به شهر مراغه و از آن جا به شهر اصفهان رفت . او در سن شانزده سالگی از تحصیل بی نیاز شد .سهروردی ، در تحصیل استعداد بیشتری از خود نشان داد . بطوری که می گویند او از نظر تحصیل از ابن سینا پیشی گرفته است . سهروردی ، در حین تحصیل چنین استنباط کرده بود که موجودات دنیا از نور به وجود آمده اند . انوار قادر هستند که به یکدیگر به تابند . این تابش متقابل را اشراق خواند و به همین جهت لقب شیخ اشراق را یافت . سهروردی می گفت که : جهان غیر از نور نیست که یکی بر دیگری می تابد و لذا ، جهان غیر از اشراق نیست . بعضی از انوار ضعیف و پاره ای از انوار رقیق است . و برخی دیگر متراکم است . همانگونه که نورهای قوی بر نورهای ضفیف می تابد . نورهای ضعیف بسوی انوار قوی تابش دارد . حتی کوه هم نور است . اما نوری متراکم و حتی ظلمت هم نور است ولی نور متکاثف. در جهان چیزی نیست که نور نباشد و به نور دیگر نتابد و انسان هم که از موجودات جهان است ، از نور می باشد و به دیگران می تابد . همانگونه که نورهای دیگر نیز به او می تابد .   به مناسبت این نور که از انسان به دیگران تابیده می شود انسان فیاض است و می تواند به دیگران سود برساند . و از نور سایرین روشن شود . سهروردی در این رابطه کتاب " حکمت الاشراق " را تدوین کرده است . سهروردی از اصفهان به حلب رفته و در آن جا مورد توجه ملک ظاهر ، پسر صلاح الدین ایوبی قرار گرفت . چون جوان بود ، مورد حسادت علمای وقت که شیعه نبودند قرار گرفت و علما با شنیدن نظریه اشراق او ، او را مرتد و واجب الاقتل اعلام کرده و از ملک ظاهر می خواهند که او را به قتل برساند . ملک ظاهر به سهروردی گفت که : این علما می گویند که خداوند در قران گفته که انسان را از خاک آفریده و آن خاک مبدل به نطفه و سپس علقه گردیده است . تو در این خصوص چه می گوئی ؟ 

 

سهروردی پاسخ داد که : این موضوع درست است ولی خاک عبارت است از نور متراکم و متکاثف ، و خداوند در قران بارها به نور انسان اشاره می کند . در آیه سیزدهم از سوره الحدید ، خداوند می فرماید که : در آن روز (روز قیامت ) مردها و زن های مومن را می بینی که نورشان در طرفین و پیشاپیش آن ها در حرکت است و آن ها به راهنمائی آن نور حرکت می کنند و آنگاه به اشارات دخول به جنت داده می شود و در آن بهشت از زیر درختان نهر های آب جاری است و در آن بهشت پیوسته زندگی خواهند کرد و دخول به آن جنت ، رسیدن به اجری بزرگ است .  

 در این آیه خداوند با صراحت از نور انسان صحبت کرده و البته آن نور روشنائی اعمال نیک مردها و زن های مومن است ولی بالاخره نوری است که از انسان می تابد . 

 در آیه جهاردهم همان سوره می فرماید که : 

در آن روز مردان و زنان منافق وقتی می بینند که افراد نیکوکار به سوی جنت می روند به آن ها می گویند که : ای مومنین ، قدری توقف کنید و منتظر شوید که ما از نور شما بگیریم تا از ظلمت نجات پیدا کنیم . از طرف افراد نیکوکار به آن ها گفته می شود که بسوی دنیا برگردید و در آن جا تحصیل نور کنید زیرا از نور ما چیزی به شما نمی رسد . آیا این آیات دلیل بر این نیست که از انسان نور می تابد و آیا من چیزی بر خلاف خداوند و قران گفته ام  ؟ 

ولی در اثر سعایت و بد گوئی علما به صلاح الدین ایوبی پدر ملک ظاهر ، او را به زندان انداخته و در سن 38 سالگی او را در زندان خفه می کنند . 

ملا صدرا علت دادن فتوای قتل سهروردی را این چنین توضیح می دهد :

سهروردی می گفت که حکمت بر دو نوع است :

الف - حکمت لدنی : حکمتی است که خاصان از آن برخوردار می شوند .

ب -  حکمت العتیقه : حکمتی است که همواره از قدیم بوده است . علمای دمشق و حلب دو دلیل برای مرتد بودن سهروردی بیان داشتند . اول این که سهروردی می گفت : همه چیز نور است و هر نوری به دیگر می تابد و از نور دیگر کسب فیض می کند . دوم این که : سهروردی می گفت : حکمت عتیق و حکمت لدنی در او جمع شده است . علما معتقد بودند که فقط پیامبر اسلام دارای این دو صفت بوده است و جز او هیچ کس علم لدنی نداشته و نخواهد داشت . سهروردی ، از مشرق و مغرب ، دو اصطلاح عرفانی به وجود آورده بود . مشرق در اصطلاح او عبارت بود از جائی که نور مجرد در آن جا است و آن نور هیچ نوع آلودگی با ماده ندارد . ولی مغرب ، عبارت است از منطقه ای که در آن جا نور متراکم یا ماده وجود دارد ، و در آن جا نور مجردات یافت نمی شود .

سایر اصطلاحاتی که سهروردی  مورد استفاده قرار می داد ، عبارتند از :

1- قیروان = از آن جائی که قیروان شهری است د راقصای مغرب ممالک اسلامی ، لذا ، سهروردی مغرب عرفانی خود را قیروان می خواند .

2- یمن = نظر به اینکه یمن در شرق کشورهای اسلامیاست ، سهروردی شرق عرفانی خود را یمن می نامید .

3- چاه قیرون = در چاه قیروان سقوط کردن یعنی کسی که در حضیض مادی سقوط کرده است .

4- در یمن به سر بردن = کسی که در سر منزل مقصود جای دارد .

5- دیدن از نظر سهروردی = خوب دیدن و بد دیدن اشیاء اگر مربوط به عیب چشم نباشد ، به کمی یا زیادی نور اشیاء  مربوط می شود .اشیاء هر چه نوارنی تر باشد  بهتر دیده می شود . و وقتی که نور زیادتر شد ، چشم را خیره می سازد و از آن بیشتر چشم را کور می سازد . به همین جهت است که نور الانوار یا ذات خداوندی با چشم انسان قابل رویت نیست و انسان را کور می کند . زیرا که چشم بشر قادر به تحمل نور خداوند نیست . 

منشاء  تمام اشیاء ، نور الانوار است و نور الانوار به مناسبت درخشندگی خارق العاده قابل دیدن نیست .

تمامی اشیاء جهان از نور الانوار کسب روشنائی می کنند و نوری که از آن ها ساطع می گردد یا بر آن تابیده می شود از اوست .

سهروردی می گوید که : هر قدر یک جسم  لطیف ت باشد نوارنی تر است و هر چه متراکم تر باشد ، تاریک تر است . مسئله مهم این است که چه اندازه نور مستقل در اشیاء موجود است و چه اندازه نور آن ها از دیگران میتابد . نور آن هائی که دارای نور مستقل هستند در اصطلاح سهروردی نور مجرد خوانده می شود و آن هائی که نو رمستقل ندارند ، در اصطلاح سهروردی موسوم به نور عرض است . و نیز  مهم است که اشیاء تا چه اندازه به نور الانوار یعنی خداوند نزدیک هستند . و نزدیک شده آن ها به نور الانوار بسته به سعی و همت آن ها جهت رسیدن به خداوند است و هر که ساعی تر باشد بیشتر به خداوند نزدیک تر می شود .

به عقیده سهروردی افراد بشر که همه از نور هستند چند نوع هستند :  اول - انسان هائی که در آن ها نور متراکم گردیده که راه برای عبور نورهائی که از طراف به آن ها می تابد وجود ندارد . این گونه اشخاص در حضیض (چاه قیروان ) می مانند و از آن جا خارج نمی شوند . یعنی عمر را در حضیض ماده پرستی می گذرانند و هر گز از آن بالاتر نمی روند .

دوم - اشخاصی که نور متراکم در آن ها کمتر است . آن ها دارای تبلور هستند و نوری که  از اطراف به آن ها می تابد از آن ها عبور می کند . هر قدر در آن اشخاص استعداد عبور نور بیشتر باشد ، مرتبه بیشتری پیدا می کنند .

سرنوشت انسان پس از مرگ به نظر سهوردی :

به عقیده سهروردی سرنوشت انسان پس از مرگ به آن بستگی دارد که روح  انسان در این دنیا چه کرده است ؟ آیا راه صواب رفته یا خطاکار بوده است ؟ روح هم نور است . ولی آن نور بعد از مرگ انسان در صورتی که مستوجب پاداش باشد ، به نور الانوار ملحق می شود .سعادت واقعی برای نیکوکاران در دنیای بعد از مرگ است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۸ ، ۱۸:۳۷
ایوب تفرشی نژاد