عرفان و شعر

کسب معرفت و آگاهی برای رسیدن به آرامش و حضور و احساس بی نیازی از همه چیز و همه کس

عرفان و شعر

کسب معرفت و آگاهی برای رسیدن به آرامش و حضور و احساس بی نیازی از همه چیز و همه کس

مروری بر زندگی عرفا و دانشمندان و دقیق شدن در گفتار و کردار آن ها ، با تاکید بر این حقیقت که تنها از راه علم و دانش نمی شود به حقیقت پی برد و باید عشق هم داشت . عشقی که عبارت از اخلاص و محبت نسبت به خدا و جز او کسی را ندیدن ؛ است .
سرزمین ما بزرگان و دانشمندان و عرفای بسیاری را در دامان خود پرورده است که در جهان نام آور بوده اند . اگر ارسطو با عنوان معلم اول ؛ در یونان می زیسته است ؛ معلم ثانی با نام فارابی و معلم ثالث با نام میرداماد در کشورمان ایران می زیسته اند و مایه افتخار ما ایرانیان بوده اند .
در این وبلاگ ؛ زندگی و آثار ؛ رفتار و کردار آن ها در گذر ایام در حد امکان شرح داده خواهد شد . امید است که مورد قبول علاقمندان قرار گیرد .

مرتبه خیال

سه شنبه, ۵ آذر ۱۳۹۸، ۰۱:۵۸ ب.ظ

هر کو نکند فهمی ، زین کلک خیال انگیز 

نقشش به حرام از خود صورتگر چین باشد 

کسی که مرتبه خیال را فهم نکند ، هیچ معرفتی نخواهد داشت .چنانجه پیامبر اکرم در حدیث نبوی فرمود:

" مردم خواب هستند ، آن گاه که بمیرند ، بیدار می شوند " 

منظور این است که پیامبر (ص) ،ما انسان ها را بیدار می کند که آنچه در این جهان ادراک می کنیم ،مانند ادراک انسان در خواب ، بلکه ادراک همان کس در حال خواب است و آن خیال است .تردید نکنید که مردم در برزخ ، بین این جهان و جهان آخرت قرار دارند و این برزخ ،مقام خیال است . بیداری انسان با مرگ ، مانند حالت آن کسی است که خواب می بیند که از خواب بیدار شده است و در خواب می گوید که چنین و چنان دیدم و گمان می برد که بیدار شده است . 

در نشئه آخرت نیز انسان مبعوث می گوید : 

" من بعثنا من مرقدنا هذا " یعنی : چه کسی ما را از مرقدمان بر انگیخته است ؟ چنین می نماید که در مدت مرگ در خواب بوده است .و شارع چنین حالی را " یقظه " نامیده است . و نیز هر حالتی را که به ناچار از آن به حالتی دیگر انتقال یابد و حالت سابق در خیال متصل را که به حقیقت خود در خیال منفصل باقی بماند ، یقظه نامیده است .

خداوند می فرماید : 

" و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی " یعنی : " آنچه ما آن را حقیقت محسوس می پنداریم ، همان قوه متخیله است که به رای العین دیده می شود . در حالی که حقیقت امر ، خلاف آن چیزی است که چشم مشاهده می کند . این در تمامی قوای جسمانی و روحانی ساری و جاری است .  

حقیقت حیال ،تبدل در همه حال و ظهور در همه صور است . حقایق تبدل نمی پذیرند . همه چیز ، غیر از ذات حق تعالی ، در مقام استحاله سریع یا بطئی است و این همان خیال حایل و ظل زایل است . در  دنیا و آخرت  ودر برزخ ، بین این دو ، هیچ موجودی و روحی و نفسی و چیزی از ما سوی الله بر حالت واحدی باقی نمی ماند و تنها ذات حق به حالت واحدی است . همه این ها همیشه از صورتی به صورتی دیگر تبدیل می پذیرند و خیال چیزی حز این نیست و این عین معقولیت خیال است . جهان جز در خیال ظهور ندارد ، پس جهان متخیل است و تمامی آن صورت ها مثلی هستند که بر قرار شده اند . 

حضرت وجودی ، همان حضرت و ساحت خیال است و ،وجود محدث خیال برافراشته است . شما صوری را که می بینید ، به صورت محسوس و متخیل تقسیم می کنید ، در حالی که همه آن صور متخیل است و کسی به این موضوع معتقد نخواهد بود مگر آنکه شاهد این مشهد بوده باشد .شهود ، عنایت الهی است که به نور ایمان ، آن را به ما عطا می کند . ایمانی که با آن بصائر ما را روشن می سازد . آن کسی که تقریر ما را دریابد بر زمینی که از باقیمانده خمیره گل آدم (ع) خلق شده است آگاهی یافته است و دانسته است که جهان به تمامی و بلکه تمامی موجودات ، عمارات آن زمین هستند و هیچ موجودی از آن رها و گسیخته نیست مگر به اذن حق تعالی که خود خالق و منشی آن است . از حیث هویت حق ، چون وجود تنها از آن حق تعالی است و غیر او نیست . 

توجه اسم " قوی " الهی بر ایجاد خیال : 

خداوند ، منزلتی بزرگتر و برتر از خیال و حکمی عام تر از آن ایجاد نکرده است . قدرت الهی در آفرینش ، چیزی بزرگتر از خیال نیافریده است .قدرت و اقتدار الهی به واسطه خیال ظهور دارد . از اسرار اسم " قوی " الهی ، یکی آن است که " عالم خیال را خلق کرد تا در آن جمع بین اضداد را ظاهر سازد " . چرا که جمع بین ضدین در نزد حس و عقل ممتنع است ولی تحقق این جمع در خیال ، امر ممتنعی نیست . 

خیال ، نزدیک ترین صورت و ساحت وجودی در دلالت بر حق است . حق ،همان اول و آخر و ظاهر و باطن است . جز خیال ، هیچ امر دیگری به حقیقت صورت نمی دهد . این امری است که هیچ کس توان انکار آن را ندارد . چرا که هر کس آن را در نفس خود می یابد و در خواب ، آنچه را به لحاظ وجود یافتن و موجود بودن ،امری محال است ، می بیند . 

برخی از خواسته های مخلوق در دنیا ، مربوط به محسوسات است . اما آنچه از خواسته ها که د رعالم خیال صورت می بندد ، به لحاظ نفوذ و قدرت مانند مشیت الهی است . حضرت حق ، در این ساحت و در آنچه بنده طلب می کند ؛ همراه اوست که نباید  انتظار داشت که ،تعمیم حکم مشیت الهی در آخرت نیز چنین خواهد بود .چرا که باطن انسان در آخرت ، ظاهر اوست .بنابراین ؛ هرچه بنده در ساحت خیال بخواهد ، جزو مشیت حق است . 

- نیچه ، متفکر آلمانی ، در گفتار زرتشت در باب " دد " راجع به سه تبدل روح ، مراتبی را برای جان و روح آدمی قایل است که آن را می توان د رحکم مبنائی برای تفسیر و شرح حالات هنرمندانی اخذ کرد :

" و من سه تبدل و تحول روح را اعلام می کنم که چگونه روح ، یک شتر می شود ، سپس شتر ، شیر می گردد و شیر بالاخره به کودکی تبدیل می شود . " 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۹/۰۵
ایوب تفرشی نژاد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی