عرفان و شعر

کسب معرفت و آگاهی برای رسیدن به آرامش و حضور و احساس بی نیازی از همه چیز و همه کس

عرفان و شعر

کسب معرفت و آگاهی برای رسیدن به آرامش و حضور و احساس بی نیازی از همه چیز و همه کس

مروری بر زندگی عرفا و دانشمندان و دقیق شدن در گفتار و کردار آن ها ، با تاکید بر این حقیقت که تنها از راه علم و دانش نمی شود به حقیقت پی برد و باید عشق هم داشت . عشقی که عبارت از اخلاص و محبت نسبت به خدا و جز او کسی را ندیدن ؛ است .
سرزمین ما بزرگان و دانشمندان و عرفای بسیاری را در دامان خود پرورده است که در جهان نام آور بوده اند . اگر ارسطو با عنوان معلم اول ؛ در یونان می زیسته است ؛ معلم ثانی با نام فارابی و معلم ثالث با نام میرداماد در کشورمان ایران می زیسته اند و مایه افتخار ما ایرانیان بوده اند .
در این وبلاگ ؛ زندگی و آثار ؛ رفتار و کردار آن ها در گذر ایام در حد امکان شرح داده خواهد شد . امید است که مورد قبول علاقمندان قرار گیرد .

زندگی به روایت بودا راز رابطه ها

يكشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۳:۲۵ ب.ظ

رابطه بین زن و مرد یکی از رازهای خلقت محسوب می شود و چون رابطه به معنی برخورد بین دو شخص است ، به هر دوی آن ها بستگی دارد . در ابتدای آشنائی آن ها ،فقط قشر خارجی بدنشان با هم ملاقات میکند. اما اگر رابطه آن ها نزدیک تر و عمیق تر شود ،به تدریج مراکز آن ها نیز با هم آشنا می شوند که ما آن را عشق می نامیم (عشق واقعی ). ولی وقتی رابطه سطحی باشد ، ما آن را آشنائی می نامیم که فقط دو قشر خارجی همدیگر را لمس می کنند و ما گاهی به غلط آن را عشق می نامیم که اشتباه محض است . 

آشنائی ، عشق نیست . عشق بسیار نادر است . اگر بخواهیم شخصی را در مرکزش ملاقات کنیم ،اول باید خودمان تغییر اساسی کنیم . باید پستی ها و بلندی های زیادی را بگذرانیم . اگر بخواهیم کسی را درون مرکزش ملاقات کنیم ،باید اول بگذاریم آن شخص هم به درون ما وارد شود . ما باید حساس ،آسیب پذیر و باز باشیم ،که توام با خطر است .اجازه ورود کسی به درون ما یک قمار محسوب شده و خطرناک است . چون هرگز نمی دانیم که آن شخص با ما چه کار خواهد کرد . با این اجازه ورود به مرکز مان تمام رازهای درونمان فاش می شود . یعنی چیزهائی که درون خود پنهان کرده بودیم بر ملاء می شود ؛و دیگر ما نمی دانیم که آن شخص با این راز ها چه خواهد کرد . به خاطر همین مطلب است که ترس در وجودمان سر بر می دارد . و در نتیجه خود را باز نخواهیم کرد . 

از طرف دیگر ، ما یک دوستی سطحی را عشق می نامیم .قشر خارجی دو نفر با یکدیگر آشنا شده و آن ها فکر می کنند که این آشنائی بین وجود درونی شان صورت گرفته است . ما قشر خارجی نیستیم . قشر خارجی محلی است که ما انتها یافته و فقط به عنوان حصاری در اطرافمان محسوب می شود . آن حصار به معنای تمام وجود ما نیست . در انتهای ما دنیای خارج از ما شروع می شود . حتی زن و شوهر هائی که برای سال های متعدد با هم زندگی کرده اند ،ممکن است که بین آن ها فقط یک آشنائی بیش نباشد و همدیگر را نشناخته باشند . این افراد هر چه بیشتر با هم زندگی کنند ،بیشتر فراموش می کنند که مرکز وجودشان برای یکدیگر نا شناخته مانده است .بنابراین اولین مطلب مهمی که باید عمیقا درک شود این است که رفاقت را با عشق اشتباه نکنیم . فقط مواقعی می توانیم بگذاریم کسی وارد وجودمان شود که بدون ترس باشیم .

کلا دو نوع زندگی وجود دارد : 

1- زندگی مملو از ترس 

2- زندگی مملو از عشق 

زندگی مملو از ترس از ارتباط عمیق با دیگران جلوگیری می کند . 

دوستی پاکترین نوع عشق است . بالاترین شکل آن ، در دوستی خواستن وجود ندارد .شرط و شروطی هم موجود نیست . در دوستی انسان از دادن لذت می برد .البته بی حد و اندازه هم دریافت می کند . اما این دریافت کردن یک قضیه ثانوی است و خود به خود اتفاق می افتد . این دریافت کردن ممکن است از نواحی دیگر باشد و نه از آن کسی که به او داده اید . 

عشق و تنهائی : 

یک نکته مهم باید درک شود . عشق همیشه با خودش تنهائی همراه دارد . و تنهائی همیشه بر همراه می آورد .این دو از هم جدا نیستند . مردم از این موضوع  تصور عکس دارند . مردم فکر می کنند وقتی شما عاشقید ،چگونه می توانید تنها باشید . مردم تفاوت بین دو کلمه را تشخیص نمی دهند . دو کلمه " تنهائی " و " تنها بودن " . و این سبب اغتشاش شده است و وقتی عاشقید ، نمی توانید تنهائی را حس کنید . وقتی عاشقید ،مقید به تنها بودن هستید . تنهائی یک حالت منفی است . تنهائی یعنی سرگشته دیگری بودن . تنهائی یعنی در تاریکی و ملالت و نومیدی سرکردن . تنهائی یعنی شما در هراس هستید . تنهائی یعنی شما را ترک کرده اند . تنهائی مثل زخم است . حال آنکه تنها بودن ، به گل می ماند .  تنها بودن کاملا متفاوت است . تنها بودن گل است . نیلوفری است که در قلب شما شکوفا می شود . تنها بودن مثبت است . تنها بودن سلامتی است ، نشاط با خود بودن  است ،نشاط داشتن فضای متعلق به خود است . آری ،وقتی عاشقید ، احساس تنها بودن می کنید و تنها بودن زیباست و فقط عاشقان می توانند آن را درک کنند . چون فقط عشق به شما شجاعت تنها بودن را می دهد . 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۲/۲۱
ایوب تفرشی نژاد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی