حکمت ملاصدرا 4
از قرن سوم ، عبادت بین صوفیان منسوخ شد و صوفیان عقیده پیدا کردند که راه رستگاری ، نه از طریق علم و نه از طریق عمل (عبادت ) میگذرد .بلکه باید با عشق ورزیدن به خدا رسید .صوفیان ، در این راه ، حتی گرسنه می ماندند و لباس ژنده می پوشیدند و مورد تمسخر مردم قرار می گرفتند .
حافظ می فرماید :
جفا بریم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافری است رنجیدن
حالا نیز چنین است و در سراسر ایران یک صوفی ناراضی و نا خشنود که خنده بر لب نداشته باشد ، نمی بینی .
- حفظ راز در تصوف :
مسئله وجوب حفظ راز در اکثر کتب منظوم صوفیان و عارفان آمده است .
جلال الدین محمد بلخی ، در این خصوص می فرماید :
عارفان که جام حق نوشیده اند
رازها دانسته و پوشیده اند
هر که را اسرار حق آمو ختند
مهر کردند و دهانش دوختند
نیکلسون ، مستشرق غربی می گوید :
عرفا و صوفیان می دانستند که مردم عادی ظرفیت شنیدن راز وحدت وجود را ندارند و نمی توانند به فهمند که معنی این عبارت (خدای جهان تو هستی ) چیست ؟
اسرار عارفان :
اسرار بزرگ صوفیان و عارفان که نمی باید بگوش مردم عادی برسد ، از این قرار بود :
1- خدای جهان تو هستی ولی هنوز از قدرت خود استفاده نکرده ای و برای استفاده از قدرت خویش باید به آن پی ببری و برای پی بردن به آن قدرت ، باید خود را تربیت کنی .
2- نه پاداش اخروی وجود دارد و نه مجازات اخروی . این گفته ها برای ترسانیدن عوام است ، تا اینکه از بیم مجازات اخروی مرتکب اعمال خلاف نشوند و به امید پاداش اخروی ، نیکوکاری نمایند .
3- چون پاداش و مجازاتی وجود ندارد لذا عمل کردن به احکام دین بی فایده است .
- مراحل سلوک :
عرفا و صوفیان برای کارکردن وراه پیمودن به منظور وصول به مراحل بالاتر ، نقشه راهی تهیه کرده و آن را به پیروان خود آموزش می دادند که به شرح زیر میباشد :
1- فقر : این مرحله از سلوک عبارت است از چشم طمع از مال دنیا بریدن و احتیاجات مادی خود را به حد اقل رسانیدن است که خود سه منزل دارد .
2- صبر و شکیبائی : در این مرحله تحمل و بردباری و چشم امید به رحمت خداوند داشتن مورد نظر است که خود سه منزل دارد .
3- توکل
4- رضا
بعضی از مریدان پس از مرحله رضا که راز بزرگ را از زبان پیر و مرشد خود می شنیدند ،سر به بیابان می نهادند . چرا که روح آن ها متزلزل می گردید و برخی به هیجان آمده و مثل "حافظ "به وجد می آمدند و سرود پیروزی می سرائیدند :
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین باده مستانه زدند
شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد
صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند
- صوفیان و عرفای شیعه جهان ، علی (ع) را اولین عارف جهان اسلام می دانند .و این کلام علی بن ابیطالب (ع) را ذکر می کنند که می فرماید :
" من تو را بندگی می کنم ، نه ا زبیم آتش تو و نه امید بهشت تو ،بلکه تو را سزاوار بندگی کردن یافته ام و به همین جهت بندگی ترا به جای می آورم " .
صوفیان و عرفا ، معاد را هم منهای پاداش مجازات ، قبول دارند و می گویند که : " اگر مجازاتی وجود داشته باشد همانا زندگی ما در این دنیاست و از این جهت دچار مجازات هستیم که از خدا بدوریم . "
حافظ شیرازی ؛آرزو داشت که زودتر بمیرد تا اینکه بخدا به پیوندد :
خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
راحت جان طلبم و ز پی جانان بروم
و یا :
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحان است
روم به روضه رضوان که مرغ آن چمنم
ویا :
تو را ز کنگره عرش می زنند صفیر
ندانمت که در این خاکدان چه افتاده است
- عارفان با اینکه در قرآن و در بسیاری از جاهای آن به عذاب و پاداش آخرت اشاره شده است از عذاب آخرت نمی ترسیدند . حافظ شیرازی می گوید :
صحبت حور نخواهم که بود عین قصور
با خیال تو اگر با دگری پردازم
و یا با اشاره به آیه یکصدو بیست و چهارم ،دومین سوره قرآن به اسم "بقره "که می فرماید :
" بترسید ای قوم بنی اسرائیل از آن روز (روز جزا ) که در آن روز هیچکس بعوض دیگری مجازات نمی کنند و از هیچ کس عوض و فدیه قبول نمی کنند ، یعنی هر کس که گناهکار است باید کیفر به بیند و شفاعت هیچ کس پذیرفته نمی شود و در آن روز کسی به یاری گناهکاری نمی آید ."
می گوید :
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم اگر بد ، تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
و یا در جای دیگر می فرماید :
عشقت رسد به امداد گر خود بسان حافظ
قرآن ز بر بخوانی با چهارده روایت