عرفان و شعر

کسب معرفت و آگاهی برای رسیدن به آرامش و حضور و احساس بی نیازی از همه چیز و همه کس

عرفان و شعر

کسب معرفت و آگاهی برای رسیدن به آرامش و حضور و احساس بی نیازی از همه چیز و همه کس

مروری بر زندگی عرفا و دانشمندان و دقیق شدن در گفتار و کردار آن ها ، با تاکید بر این حقیقت که تنها از راه علم و دانش نمی شود به حقیقت پی برد و باید عشق هم داشت . عشقی که عبارت از اخلاص و محبت نسبت به خدا و جز او کسی را ندیدن ؛ است .
سرزمین ما بزرگان و دانشمندان و عرفای بسیاری را در دامان خود پرورده است که در جهان نام آور بوده اند . اگر ارسطو با عنوان معلم اول ؛ در یونان می زیسته است ؛ معلم ثانی با نام فارابی و معلم ثالث با نام میرداماد در کشورمان ایران می زیسته اند و مایه افتخار ما ایرانیان بوده اند .
در این وبلاگ ؛ زندگی و آثار ؛ رفتار و کردار آن ها در گذر ایام در حد امکان شرح داده خواهد شد . امید است که مورد قبول علاقمندان قرار گیرد .

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نیروی جاذبه» ثبت شده است

  

 

به نظر ملاصدرا ،واقعیت وجود ، اشیاء موجود را همانطور که کلی ، جزئی را در بر می گیرد ، در بر نمی گیرد . وجود با چیز دیگری اشیاء را در بر می گیرد که عرفا آن را نفس رحمانیه می خوانند . و می گویند که وجود از راه ترحم همه چیز را در بر می گیرد و آن ترحم باعث گردیده که موجودات به وجود آیند و اگر رحمت نبود ، هیچ چیز بوجود نمی آمد .

در مقابل ، شیخ احمد احسائی می گوید که :

رابطه وجود با اشیاء و طرز احاطه کردن اشیاء از طرف وجود ، رابطه مصدر نور است با اشیاء . هر شیئی به نسبت ماده ، و شکل خود از نور برخوردار می شود . یعنی که وجود ، اشیاء دنیا را به تناسب ماده آن ها ، جرم آن ها و شکل آن ها ، می سازد و به وجود می آورد .

2- وجود ,واقعیت است و اشیاء دنیا اشکال و هر شکل به اندازه ظرفیت خود از وجود بهره مند می شود . وجود حقیقت است و اشیائی که در جهان وجود دارد ، مجاز است از جمله خود جهان (وجود مثل چوب است و اشیاء مثل در و پنجره ).

3- تمام اشیاء به اندازه ماده ، جرم و ظرفیت یا حجم خود از وجود بهره مند می شوند.

گوش انسان طوری ساخته شده است که معنای هیچ صدائی را غیر از صدای انسان نمی تواند بفهمد و معرفت انسان طوری به وجود آمده است که دلیل هیچ موجود را غیر از دلایل انسان نمی تواند بفهمد . به همین جهت معلم و مرشد و راهنمای بشر ، ناگزیر باید شخصی چون خود او باشد که بنی آدم بتواند بیان آن ها را بفهمد و به دلایلشان پی ببرد و به همین جهت از آغاز خلقت کلیه راهنمایان و پیامبران بشر ، همه انسان بوده اند و دارای صورت انسانی .

در جهان صداهای متعدد است که همه صدای وجود است ,ولی انسان نمی تواند آن را بفهمد .وجود بعد نور است و نور را ما به وسیله این بعد ادراک می کنیم .

به عقیده ملاصدرا :

از وجود چیزی در تمام اشیاء هست و با اینکه وجود اشیاء را در بر نمی گیرد ، موجودیت هر شیئی وابسته به آن چیز است که از وجود؛ در هر شیئی موجود باشد . اگر آن چیز که از وجود در شیئی هست از آن شیئی دور شود ، آن شیئی موجودیت خود را از دست خواهد داد و مبدل به چیزی خواهد  شد که برای ما قابل ادراک نیست . اما مبدل به عدم (نیستی ) نمی شود .چون نیستی وجود ندارد و به وجود نمی آید و هر چیز به هر شکلی که به وجود بیاید ، وجود است .

نظریه ملاصدرا با نظریه های علمی امروز مطابقت می کند . اطلاعات امروز ما راجع به علت اصلی پیدایش موجودات ، بیشتر از اطلاعات او نیست .  ما می دانیم که تمامی اشیاء موجود در جهان از هستی به وجود آمده اند  هستی در جهان خورشیدی و دنیاهای خورشیدی دیگر یکی است ،و از ماده و انرژی (نیرو ) می باشد .بدون اینکه بدانیم آیا ماده اول به وجود آمده یا نیرو ؟ از این ماده و نیرو ، موجودات به وجود آمده اند و در هر چه که به وجود آمده ، قسمتی از ماده و انرژی هست و هر گاه آن قسمت از بین برود آن موجود نابود می شود ولی نه نابود واقعی . در جهان هیچ چیز مبدل به عدم نمی شود و عقل ما انسان ها عدم را نمی پذیرد.

انتقال قدرت از مبدا به موجودات :

بطور کلی تمامی فیلسوفان شیعه ، از لحاظ مبدا با یکدیگر موافق هستند ، خواه اسم آن را وجود یا خدا بگذاریم .آنچه که بین فلاسفه موجب اختلاف است ، نحوه انتقال قدرت از مبدا به موجودات و به وجود آوردن کائنات است .

با اینکه ملاصدرا و ملاعلی از اطلاعات نجومی این عصر برخوردار نبودند و نمی دانستندکه وسعت فضا بقدری است که نور بعد از این که صدها سال با سرعت سیصد هزار کیلومتر در ثانیه حرکت کرد تازه به جائی می رسد که گوئی ابتدای فضا می باشد ، باز خدا را ازلی و ابدی و نامحدود دانسته اند .

در قرن جهارم قبل از میلاد ، ذوالنون یونانی ، دارای مکتب و محضر درس بود و چون همواره او و شاگردانش زیر طاق می نشستند ، لذا در شرق به ذوالنون رواقی معروف بوده و طرفدارانش را رواقیون نام داده اند . این ذوالنون نباید با ذوالنون مصری که عارف نامداری بوده اشتباه نشود .

رواقیون و حکمت ملاصدرا:

ذوالنون یونانی عقیده داشت که :

" جهان از آتش و نور است . از هیچ ناملایم نباید شکایت کرد و لو که سخت ترین بیماری ها باشد و باید در زندگی به آن چه که بدست می آید ، ساخت .او عارف نبود و حکمت او دارای جنبه عرفانی نشد مگر بعد از اینکه به اسکندریه رفت و رنگ حکمت افلاطونیون جدید را پذیرفت .

حکمای یونانی عقیده داشتندکه با حکمت می توان به اسرار جهان پی بردو تمامی معضلات را حل کرد . اما حکمت افلاطونیون جدید می گفت که :

" اسرار دنیا مافوق محسوسات و هم چنین مافوق ادراکات عقلانی است و ما نه با حس و نه با عقل می توانیم به اسرار جهان دست پیدا کنیم مگر با عشق . " .

سقراط حکیم یونانی می گفت :

" اگر می خواهی هستی را بشناسی ، خود را بشناس "

پایه حکمت سقراط روی این اصل بنا شده است که :

" تا خود را نشناسی نمی توانی هستی را بشناسی و بدانی چگونه بوجود آمدو برای چه به وجود آمد و پایانی دارد یا نه و اگر پایانی دارد ، چه خواهد شد " .

عرفای شرق نیز در اعصار بعد ، همین حرف را زدند و گفتند که :

" من عرف نفسه فقد عرف ربه " یعنی کسی که خود را شناخت خدای خود را می شناسد .

جلال الدین رومی سراینده کتاب مثنوی معنوی در کتاب خود راجع به لزوم شناسائی انسان از طرف خود می گوید :

صد هزاران فصل داند از علوم

جان خود را می نداند آن ظلوم

داند او خاصیت هر جوهری

در بیان جوهر خود چون خری

که همی دانم یجوز و لا یجوز

خود ندانی تو یجوزی یا عجوز

این روا آن نا روا دانی و لیک

خود روا یا نا روائی بین تو نیک

قیمت هر کاله میدانی که چیست

قیمت خود را ندانی احمقی است

حاج ملا هادی سبزواری در زمان ناصرالدین شاه در خراسان می زیسته است و او نیز پیرو فلسفه افلاطونیون جدید می باشد .

او نیز معتقد بود که :‌

"‌هر چه هست خداست و غیر از خدا چیزی نیست و هر چه وجود دارد از اوست چون غیر از او چیزی نیست که اشیا’‌از آن به وجود آیند "‌ .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۸ ، ۱۹:۱۳
ایوب تفرشی نژاد

حقایق عادی و عالی از نظر ملاصدرا

پنجشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۸، ۰۵:۰۳ ب.ظ

 

حقایق عادی و عالی کدامند ؟

در دنیا فقط یک حقیقت وجود دارد . یعنی حقیقت یکی است و ما به مناسبت این که دچار ضعف فکر و عقل هستیم ، آن را متعدد می بینیم . کسانی که بتوانند نفس خود را پاک کنند و در علم به مدارج عالی برسند ،  در همان حال در عرفان سالک با استقامت باشند ، خواهند توانست که حقیقت را یک جا به بینند و بدون حجاب ، آن را مشاهده کنند.برای مثال :

تالار تاریکی را در نظر بگیرید که در آن تالار پنجاه نفر نشسته اند ، و هر کدام یک شمع خاموش در دست دارند . وقتی که شمع ها یک به یک روشن شوند ، نفر اول هر لحظه حقایق بیشتری را می بیند .

حقیقت یکی است و آن خداست . آیا حقیقت واحد قبل از مرگ قابل ادراک است ؟

کسی که می خواهد قبل از مرگ به خدا برسد باید لیاقت وصول به آن مقام را داشته باشد . یک فرد نادانی که تحصیل علم نکرده است نمی تواند به خدا واصل شود . اوج گرفتن و به خداوند رسیدن ، دو بال نیاز دارد . یک بال آن علم است و دیگری بال سلوک عرفانی است . لازمه سلوک عرفانی کشتن نفس اماره می باشد و فردی که در وجودش نفس اماره بیدار است و می داند که تقاضاهایش پذیرفته می شود موفق نخواهد شد که سالک راه عرفان باشد .

بعد ار این که انسان به خدا پیوست آیا شریک قدرت خداوند می شود ؟

یک انسان کامل به خداوند می پیوندد ، چون خداوند در قران گفته است که ما از او هستیم ولی بعد از پیوستن به خداوند در قدرت او شریک نمی شود . پیوستن یک انسان کامل به خداوند شبیه است به پیوستن یک ذره به خورشید . ذره اگرچه به خورشید واصل می شود ولی در قدرت آفتاب شریک نمی گردد. انسان از درجه نقصان به سوی کمال می رود و خدا کمال مظلق است و محال است موجودی ناقص که به سوی کمال رفته و به اوج تمامل رسیده از حیث علم و قدرت مانند خداوند که کمال مظلق است شود  . و محال است که موجودی که زائیده می شود و می میرد از حیث نقصی که دارد بتواند در قدرت واجب الوجود که کمال مطلق است شرکت نماید .

وجود یکی است و در آن وجود ؛ علم و قدرت به نسبت کیفیت هر عضو فرق می کند . این حرف ملاصدرا شبیه به حرفی که در همان دوره نیوتون راجع به نیروی جاذبه در موجودات برزبان می آورد است . نیوتون می گفت :

نیروی جاذبه یکی است و محال است جسمی را نتوان یافت که در آن قوه جاذبه نباشد. نیروی جاذبه در تمام اشیاء هست و بدون نیروی جاذبه ،شیئی و به عبارت جامع ماده مفهوم ندارد . میزان قوه جاذبه در هر چسم متناسب است با جرم آن جسم (وزن ) . بعد از نیوتون کسانی گفتند که :

" ماده چیزی غیر از نیروی جاذبه نیست منتها یک قوه جاذبه متراکم می باشد . "

به گفته نیوتون :

" هر قدر وزن جسمی بیشترباشد (سنگین تر ) نیروی جاذبه اش زیادتر است . و نیروی جاذبه زمین از ماه بیشتر و خورشید از زمین بیشتر است . "

ملاصدرا می گفت که :

" وجود یکی است و قدرت آن در تمامی اشیاء ساری و جای می باشد . بدون وجود شیئی به وجود نمی آید و ادامه پیدا نمی کند . اگر وجود نباشد ، هیچ چیز نخواهد بود ."

فدرت وجود در اشیاء به کیفیت آن بستگی دارد .هر قدر کیفیت وجود بیشتر باشد ،قدرت وجود یعنی قدرتی که از وحود ساری و جاری می شود و در آن شیئ جای می گیرد ، بیشتر است .

به نظر نیوتون ، در ماورای دنیای خورشدی و کهکشان آن ,کهشکان های دیگر هست که شاید نیروی جاذبه ای بیش از کهکشان ما دارند و توهم می کرد که به احتمال کهشکانی وجود دارد که نیروی جاذبه آن از تمام کهکشان ها بیشتر است .

به نظر ملاصدرا ، قدرت (وجود ) در مرکز وجود بیش از اعضای آن می باشد و اعضای وجود ، هر گز دارای قدرتی نخواهند شد که به پایه وجود برسد .

ملاصدرا در خصوص آدمی می گفت :

" آدمی ممکن است به خداوند برسد. اما نمی تواند شریک علم و قدرت خداوند گردد و علم و قدرت انسان بعد از این که به خداوند رسید ، متناسب خواهد بود با کیفیت . اهل تصوف نظریه ملاصدرا را در خصوص تناسب قدرت انسان ، بعد از وصول به مقام خدائی نپذیرفتند .

به عقیده اسپینوزا ، عمل و نیایش به درگاه خداوند اثری ندارد و هر چه بایستی بشود ، شده است . و هر سرگذشتی که باید برای برای نوع بشر تعیین شود شده است . و این امر در اولین روز خلقت صورت گرفته است .دیگر هیچ واقعه ای رخ نخواهد داد تا سرنوشت نوع بشر را بهتر و یا بدتر نماید . عین همین نظریه را در یکی از اشعار دوره جوانی حافظ نیز می توان مشاهده نمود . حافظ در این زمینه می گوید :

بر عمل تکیه مکن خواجه که در روز ازل

تو چه دانی خط تقدیر به نامت چه نوشت

ملاصدرا عقیده دارد که لازمه علم و توانائی مطلق که در خدا هست این است که هر کار بکند ولو عقل ما آن را نپذیرد . انسان چون وجود است یعنی جزو خالق می باشد استعداد برای ترقی دارد و می تواند خود را آن قدر بالا ببرد که صدای خداوند را بشنود اما شریک قدرت خداوند نخواهد گردید .

برخلاف نظریه اسپینوزا که می گوید بی خود زحمت نکشید و بکوشید وسایل راحتی خویش را در زندگی فراهم نمائید . عبادت و طاعت هیچ اثری در سرنوشت شما ندارد . ملاصدرا می گوید که هر عمل نیک و بد دارای پاداش و جزاست و ما فوق اعمال ما ، بخشایش خداوندی قرار گرفته و بخشایش حق ، ممکنست که بنده ای گناهکار و پشیمان را مورد رحمت قرار دهد و او را به سعادت سرمدی برساند و در هیچ حال نباید از رحمت خداوندی مایوس شد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۸ ، ۱۷:۰۳
ایوب تفرشی نژاد