عرفان و شعر

کسب معرفت و آگاهی برای رسیدن به آرامش و حضور و احساس بی نیازی از همه چیز و همه کس

عرفان و شعر

کسب معرفت و آگاهی برای رسیدن به آرامش و حضور و احساس بی نیازی از همه چیز و همه کس

مروری بر زندگی عرفا و دانشمندان و دقیق شدن در گفتار و کردار آن ها ، با تاکید بر این حقیقت که تنها از راه علم و دانش نمی شود به حقیقت پی برد و باید عشق هم داشت . عشقی که عبارت از اخلاص و محبت نسبت به خدا و جز او کسی را ندیدن ؛ است .
سرزمین ما بزرگان و دانشمندان و عرفای بسیاری را در دامان خود پرورده است که در جهان نام آور بوده اند . اگر ارسطو با عنوان معلم اول ؛ در یونان می زیسته است ؛ معلم ثانی با نام فارابی و معلم ثالث با نام میرداماد در کشورمان ایران می زیسته اند و مایه افتخار ما ایرانیان بوده اند .
در این وبلاگ ؛ زندگی و آثار ؛ رفتار و کردار آن ها در گذر ایام در حد امکان شرح داده خواهد شد . امید است که مورد قبول علاقمندان قرار گیرد .

ما در معابد خود هیج اختلاف درجه نداریم . تنها اختلافی که هست میان تقوی و گناه است . باید از ایجاد هر اختلاف که سبب نقض برادری و برابری می گردد ، اجتناب کرد . آری بکمک برادر خود هر کس می خواهد باشد ، بشتاب . گمراهان را نصیحت کن و دست افتادگان را بگیر . هرگز به برادر خود کینه و خصومت مورز ، مهربان و مودب باش . اخگر پرهیز گاری را در دل همه کس شعله ور ساز . همنوعان و نزدیکان خود را در سعادت خویش شریک کن و بدان که هرگز غبار حسادت ، پاکی این لذت را تیره و مکدر نخواهد ساخت . 

دشمن خود را عفو کن ؛ از او انتقام نکش و به وی نیکی کن . اگر عالی ترین قانون را بدین طریق اجرا کنی آثار آن عظمت با سعادتی را که از دست داده ای باز خواهی یافت . 

و اگر خداوند و زندگانی آینده ای و جود داشته باشد بناچار جقیقت و فضیلت و تقوی نیز وجود دارد و در غیر این صورت عالی ترین سعادت انسانی در آن است که برای وصول به آنها مجاهدت کند . باید زندگانی کرد ، باید دوست داشت ،باید ایمان داشت که تنها امروز دراین کره خاک زندگانی نمی کنیم ،بلکه از ازل در جهان زندگانی کرده ایم و تا ابد در آن جا (اشاره به آسمان ) زندگانی خواهیم کرد . 

- الکسیس کارل می گوید : 

طبق اطلاعات موسسه پزشگی لورد ؛نحوه بهبودی بیمارانی که از امراض غیرقابل علاجی زجر می کشیدند ، در اثر نیایش ، به این شکل بوده است که اغلب درد شدیدی احساس کرده و سپس شفای کامل فرا رسیده است . پس از چند ثانیه و جند دقیقه و حد اکثر جند ساعت زخم ها جوش خورده و علائم عمومی بیماری از بین رفته است و اشتهای مریض باز شده است . در اینگونه موارد لازم  نبوده است که خود بیمار دعا کند یا اینکه مومن به عقیده مذهبی باشد . بلکه کافی است که کسی در کنار او در حال دعا بسر برد . چنین اعمال بوجود بعضی روابط مجهول بین فعالیت های روانی و عضوی اشاره می کند و دنیای تازه ای در برابر ما می گشاید . 

اصل ،تسلیم همه جانبه و قرار گرفتن روح در مقابل خدا ،مانند قرار گرفتن یک تابلو بی اختیار در زیر دست نقاش چیره دست می باشد . 

-شرایط بر قراری ارتباط با خداوند : 

1- بیرون آمدن روح از حال انکار و تردید و حیرت ،چون این حالت در روح انسانی مقاومتی از حرکت بسوی خدا و تسلیم به پیشگاه او ایجاد می کند . 

2-انقطاع کلی از وسایل طبیعی که همراه با ارزیابی آن وسایل می باشد . 

3- احساس واقعی عظمت و قدرت خداوندی به اندازه شخصیت خود و قرار دادن همه جانبه شخصیت در اختیار خداوندی که مساوی است با امید بی نهایت و این است قیافه مثبت شخصیت . 

- مقوقس که بود ؟ 

مقوقس زمامدار مصر بوده است که به دعوت پیامبر اسلام لبیک می گوید و به نقل از انقروی ؛ یک مرد فقیر و بینوائی از اصحاب رسول خدا بود که مزرعه ای سنگلاخی داشته است و بنا به تقاضای وی ، رسول خدا دعا می کند و تبدیل به خاک مرغوب می شود .

- حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید : 

استغفار حقیقتی است که در درجه علیین قرار گرفته است . استغفار کلمه ای است که شش معنی را باید در آن منظور کنی :

1- پشیمانی از آنچه که گذشته است . 

2- تصمیم قطعی به اینکه دیگر بسوی گذشته بر نگردی 

3- حقوق مردم را بخودشان برگردانی 

4- تمام واجباتی را که ضایع کرده ای بجا آورده و حق آن ها را ادا کنی . 

5- تصمیم بگیری آن گوشت بدنت را که از حرام روییده است با اندوهی آب کنی تا پوست بدنت به استخوان به چسبد و از تو گوشت حلال بروید . 

6- شکنجه و ریاضت اطاعت را به بدنت بچشانی چنانکه شیرینی  معصیت را به آن چشانده بودی . 

پس از این مراحل ششگانه شایسته گفتن " استغفرالله " هستی

- جبران خلیل جبران در مورد خنده و گریه می گوید : 

من هرگز رضایت نخواهم داد به اینکه آن اشگ هایم که از اندوه قلبم به اعضایم سرازیر می گردد تبدیل به خنده شود . آرزویم این است که زندگانی من اشگی باشد و لبخندی : زندگانی ابرها هجرانی است و وصالی ، اشگی است و لبخندی .

- آن لطافت ها نشان شاهدیست 

آن نشان پای مرد عابدیست 

این همه لطافت و جمال در هندسه کلی الهی برای کسی مطرح استکه با ایجاد کننده آن لطافت و جمال رابطه ای پیدا کرده است . 

هنگامی که " خود طبیعی " رشد خود را آغاز کرد ، در این " خود " غوطه ور شوید .گام بیرون بگذارید و جهان را به بینید ، نظم و قانون را در یابید اما در این تماشاگه نایستید ، بدون درنگ برگردید به درون خویش ، " خود طبیعی " را بشکافید و به نهانگاه " من عالی " وارد شوید . آن جا روزنه ظریفی وجود دارد که نورالهی را به آن نهانگاه فروزان می سازد ، چراغی از آن نور روشن کنید ، آنگاه قدم بیرون بگذارید تا هندسه کلی الهی ، حقیقت خود را به شما آشکار کند ،اینک به نام و نشان آن موجود برتر دست یافته اید . 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۸/۰۴
ایوب تفرشی نژاد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی